کم عقلی زناشویی
کم عقلی در دعوای زناشویی
خانمه به من میگه دوست دارم بمیرم، خسته شدم از زندگی با این مرد،…
اما همین خانم حاضر نیست که توی یه بحثی که دائم سر اون بحث، دعواشون هست، کوتاه بیاد.
هر چی بهش میگم وقتی شوهرت سر این موضوع بیخود که خیلی ربطی هم به تو نداره موضع نگیر و مبارزه نکن.
گوش نمیگیره و نمی تونه جلوی خودش رو بگیره و جواب شوهره رو میده و “هل من مبارز” می طلبه…..
دعوا میشه روزی چند بار.
تا آنکه زنه آخرش آرزوی مرگ می کنه.
موضوع دعوای این دو زوج همیشه سر یک فردی هست که اصلاً اونجا نیست و روحش هم از بیشتر دعواهای این دو زوج خبر نداره.
شوهره کم عقله که خانمش را برای هیچ، ناراحت می کنه و زنه هم کم عقله که وارد این بازی میشه و جوابش میده و زندگی و عمرشون رو به این بدی دارن تلف می کنن.
البته قبول دارم که ریشه دعوای این دو زوج سر قدرت نمایی است،
اما حرف من اینه: اگر به خدا و پیغمبری هم اعتقاد نداشته باشید و فقط به فکر کیف کردن و لذت بردن بیشتر توی دنیا باشید،
وارد شدن و کش دادن بیشتر دعواهای زناشویی از “کم عقلی” است.
*****آهای آقایی که خانمت قهر کرده واز من می خواهی که برگردونمش.
چند بار بهت گفتم که اینگونه که با مادرخانمت درمیاوفتی و در جلوی خانمت از اون بد میگی از “کم عقلی” هست و گوش نگرفتی
(چه مادر خانمت بد و چه خوب، از “کم عقلی” بود که در جلو خانمت از مادرش بد بگی).
پس حالا خودتم برو خانمت رو برگردون.
آهای خانمی که ۴۸ ساعته که زندگی خودت و بچه هات و شوهرت رو به خاطر اینکه شوهرت جواب سلام برادرت رو درست نداد خراب کردی،
این کارت از “کم عقلی” هست.
چون اولاً؛
شوهرت مهمترین و تاثیرگذارترین فرد زندگیت هست که در برابرش مسئولی
و دوماً؛ شوهرت با این روش درست تر که نمیشه، هیچ، بدتر و حساس تر هم میشه
منبع :